negar nazi(nashmali atefe raha raha2 mahsa mahnaz shirin aram adrina sarina setare sheyton
مشاهده پروفایلپسر به دختر گفت اگه يه روزي به قلب احتياج داشته باشي اولين نفري هستم که ميام تا قلبمو با تمام وجودم تقديمت کنم.دختر لبخندي زد و گفت ممنونم تا اينکه يک روز اون اتفاق افتاد..حال دختر خوب نبود. .نياز فوري به قلب داشت..از پسر خبري نبود..دختر با خودش ميگفت :ميدوني که من هيچوقت نميذاشتم تو قلبتو به من بدي و به خاطر من خودتو فدا کني..ولي اين بود اون حرفات..حتي براي ديدنم هم نيومدي�شايد من ديگه هيچوقت زنده نباشم.. آرام گريست و ديگر چيزي نفهميد� چشمانش را باز کرد..دکتر بالاي سرش بود.به دکتر گفت چه اتفاقي افتاده ؟دکتر گفت نگران نباشيد پيوند قلبتون با موفقيت انجام شده .شما بايد استراحت کنيد..درضمن اين نامه براي شماست..! دختر نامه رو برداشت.اثري از اسم روي پاکت ديده نميشد. بازش کرد و درون آن چنين نوشته شده بود: سلام عزيزم.الان که اين نامه رو ميخوني من در قلب تو زنده ام. از دستم ناراحت نباش که بهت سر نزدم چون ميدونستم اگه بيام هرگز نميذاري که قلبمو بهت بدم. .پس نيومدم تا بتونم اين کارو انجام بدم.. اميدوارم عملت موفقيت آميز باشه.(عاشقتم تا بينهايت حتي توي ي خروارخاكي كه روم ريخت شدعاشقتم تااخرعمرم)دخترچشمانش پرازاشك شدباصداي بلنددادزدوگفت تااخرعمرم مواظب قلبي كه بهم هديه دادي هستم اميدوارم كه ديرنشودكه بهت بگم دوست دارم دخترباصداي لرزان دادزدخداحالافهميدم سرنوشت ماادماچيه به اون چيزي كه ميخوايم هيچ وقت نميرسيم. فقط حرفه كه ميگن تجربه داشتن خوبه ماادماروي اشتباهات خودم مينويسيم جواني وسرنوشت وگريه ومرگ ياحسرت ياتجربه .باي اسمان دروغين
.98739 بازدید
30 بازدید امروز
11 بازدید دیروز
78 بازدید یک هفته گذشته
Powered by Gegli Social Network (Gohardasht.com)
Copyright ©2003-2024 Gegli Social Network (Gohardasht) - All Rights Reserved
Developed by Dr. Mohammad Hajarian