×
اطلاعات بیشتر باشه، مرسی برای ارائه بهترین تجربه کاربری به شما، ما از کوکی ها استفاده میکنیم

gegli

دفترعشق براي عشقم

× شب عروسیه، آخره شبه ، خیلی سر و صدا هست. میگن عروس رفته تو اتاق لباسهاشو عوض کنه هر چی منتظر شدن برنگشته، در را هم قفل کرده. داماد سروسیمه پشت در راه میره داره از نگرانی و ناراحتی دیوونه می شه. مامان بابای دختره پشت در داد میزنند: مریم ، دخترم ، در را باز کن. مریم جان سالمی ؟؟؟ آخرش داماد طاقت نمیاره با هر مصیبتی شده در رو می شکنه میرند تو. مریم ناز مامان بابا مثل یه عروسک زیبا کف اتاق خوابیده. لباس قشنگ عروسیش با خون یکی شده ، ولی رو لباش لبخنده! همه مات و مبهوت دارند به این صحنه نگاه می کنند. کنار دست مریم یه کاغذ هست، یه کاغذی که با خون یکی شده. بابای مریم میره جلو هنوزم چیزی را که میبینه باور نمی کنه، با دستایی لرزان کاغذ را بر میداره، بازش می کنه و می خونه : سلام عزیزم دارم برات نامه می نویسم. آخر
×

آدرس وبلاگ من

nagar.goohardasht.com

آدرس صفحه گوهردشت من

goohardasht.com/0mh

?????? ???? ?????? ???? ????? ????? ??? ????
× ?????? ???? ???? ?? ???? ????? ????? ??? ????

شیرین ترین آرزویم

سلام مهربانم كسی را برتر از شما نیافتم برای اندكی صحبت دل و راهی را معقول تر كه با آمدن و رفتنی قطع شود و منتظر تا تماس بعدی كه آنرا نیز انتظار كه انتظار عادتی است دیرینه. مهربانم، یگانه شور انگیزمن شور دوست همی داشتنت چنان شرر بر جانم انداخته است كه تاب را زكف ربوده و جان را ز تن . همه وجودم تمنا گشته است و هر زمان كه به دست افشانی دیدارت می آیم چنان قطره ای باران كه بر پنجره فرو بسته دلت،لرزان بر شیشه نفاق و جدایی ساییده می شوم فرو می ریزم و حسرت دیدار تو تا تبخیری دیگر و بارانی دیگر بر لطافت ابری دلم باقی می ماند. مهربانم، شیرین ترین آرزویم انتظار را تار و پود از هم دریده ام و لبانم را بر سراب لبانت با تاری ازجنس حسرت تنیده ام ،رخساره ام بسی مكدر و شكسته است و چون به محراب حضورت نایل آید از گرمی آن اندكی گلگونی خواهد گرفت چرا كه ساقی من تویی و شراب وصلت كیمیای وجود مس فام من. مهربانم، امید روز و شبهای من روزها را به انتظار دیدارت به شب می برم و شب در خیال رویای شما در خواب به روز،گویی آسمان یا فقط خورشید را به دل دارد و یا فقط ماه را و نمی دانم این چه سری است كه در من نهفته است از دوست همی داشتنت.بسان آرش می مانم كه همه وجود خود را در تیری مجموع كرده و تا مرز دوست همی داشتنم بر من و شما هویدا شود كه پس از گذر ایامی غریب به 5سال تیری سرگردان در كهكشان فراموشخانه ذهنت هنوز در حركت است و نشان از بی مرزی سرای دوست داشتنت میباشد. مهربانم، علاقه بی پیرایه من قاف تا قاف دلت را سیمرغ وار چرخیده ام و بارها و بارها در فراقت ققنوس وار بر آتش دل خود سوخته ام تا تولدی تازه داشته باشم در خود سوزی خود كه از این حیث گرما بخش حریم سرد سرای دلت باشم كه توالی این حركت وجودم را به خاكستری خوشبو از عطر دوست داشتنت مبدل ساخته است. مهربانم، هورم نوشتارم دل نوشته هایم به فریاد آمده اند و انگشتانم لرزان بر صفحه،گویی رمقهای آخرین خود را كه روزی توانی پر شور بود،را می كشد و دیری نخواهد پایید این شمع را كه در مسیر تند باد گذشته خود قرارداده ایی به خاموشی رود و جز هاله ای از دودی سیاه بر وجود سفیدم برجای نگذاری و من شرمسار باشم از ناتوانی خود در برابر همه وجود مهربان كه آنچه را كه می نویسم و توان آن بر من آمده است از وجود علاقه ای پاك و دست خطی كه در مكتب خانه خودت آموختم میباشد. مهربانم، سوز دعا و ورد شبانه ام تورا می ستایم و بر محراب عشقت دوگانه صداقت و عشقت را بر پا می دارم تا از چند گانگی و نخوت علاقه به غیر بپرهیزم تا در سیر مسیر عشقت به كعبه مقصود رسیده و جرعه ای از زمزم وصلت نوشیده تا سعی خود را بر ای اجابت دوگانه خود از صداقت عشقم تا عشق صادقم را هفت كه نه هفتاد بار بپیمایم تا همچون قاصدكی در میقات باد خوش خبر و خوش یمن بر هر دل شوریده ای نشاط گردم. مهربانم، مهربان من تو را به دل دوست می دارم و به سرشت پایدار و تا نفس آخرین از این دامان پر سوز دست بر نمی دارم كه همان نشان سرگشتگی و بی سامانی ماست
چهارشنبه 11 آبان 1390 - 9:09:23 PM

ورود مرا به خاطر بسپار
عضویت در گوهردشت
رمز عبورم را فراموش کردم

آخرین مطالب


alo


...


age mikhai biyai porofail negar


darbareye negar nazi


بروازپیشم


خوش به حال آسمون


می خوام تنها باشم...


فراموش می کنم


بی معرفت


(تنها نشوی).


نمایش سایر مطالب قبلی
آمار وبلاگ

98727 بازدید

18 بازدید امروز

11 بازدید دیروز

66 بازدید یک هفته گذشته

Powered by Gegli Social Network (Gohardasht.com)

آخرين وبلاگهاي بروز شده

Rss Feed

Advertisements