×
اطلاعات بیشتر باشه، مرسی برای ارائه بهترین تجربه کاربری به شما، ما از کوکی ها استفاده میکنیم

gegli

دفترعشق براي عشقم

× شب عروسیه، آخره شبه ، خیلی سر و صدا هست. میگن عروس رفته تو اتاق لباسهاشو عوض کنه هر چی منتظر شدن برنگشته، در را هم قفل کرده. داماد سروسیمه پشت در راه میره داره از نگرانی و ناراحتی دیوونه می شه. مامان بابای دختره پشت در داد میزنند: مریم ، دخترم ، در را باز کن. مریم جان سالمی ؟؟؟ آخرش داماد طاقت نمیاره با هر مصیبتی شده در رو می شکنه میرند تو. مریم ناز مامان بابا مثل یه عروسک زیبا کف اتاق خوابیده. لباس قشنگ عروسیش با خون یکی شده ، ولی رو لباش لبخنده! همه مات و مبهوت دارند به این صحنه نگاه می کنند. کنار دست مریم یه کاغذ هست، یه کاغذی که با خون یکی شده. بابای مریم میره جلو هنوزم چیزی را که میبینه باور نمی کنه، با دستایی لرزان کاغذ را بر میداره، بازش می کنه و می خونه : سلام عزیزم دارم برات نامه می نویسم. آخر
×

آدرس وبلاگ من

nagar.goohardasht.com

آدرس صفحه گوهردشت من

goohardasht.com/0mh

?????? ???? ?????? ???? ????? ????? ??? ????
× ?????? ???? ???? ?? ???? ????? ????? ??? ????

(تنها نشوی).

اگر مي دانستي كه چقدر دلتنگ تو هستم درجه ي ديوانگي ام را به چشم خود مي ديدي


اگر مي دانستي كه لحظه هاي حضورت ، تيك تاك ساعت زمان زندگي از كار باز مي ايستد
امواج طوفاني نگاهم را كه زير پلكهاي پراز اشكم پنهان است حس مي كردي
اگر مي دانستي كه صداي ضربان نفسهايت در قلب بيقرارم ، حكايت دلواپسي ها را نقش مي بندد
تمام قصه هايي را كه در طول دوبهار براي رؤياهايم ساختم ، لمس و باور مي كردي
اگر مي دانستي كه طنين ناز صدايت ، فصل فصل كتاب زندگي ام را رنگين و زيبا مي كند
آنگاه تمام اشكهاي غريبانه ام براي دل شيشه اي و نازكت معنا مي شود
اگر مي دانستي كه لرزش ضربان قلبم براي ضربان قلب عاشقت چگونه هراسان مي تپد
عشق را در امواج نگاههاي بي تابي و دلنگراني هايم مي ديدي و حقيقت درونم را روشن مي گرفتي
اگر مي دانستي كه چقدر بيقرار و دلتنگ تو و لحظه هاي شيرين بودن و حس كردنت هستم
تپش موج هاي عاشقي را در چشمانم حس مي كردي و مي دانستي كه چقدر چشم به راه توام
اگر مي دانستي كه حتي با وجود بودنت و حس كردنت بازم هميشه و هرلحظه دلتنگ توام
مي ديدي كه يك ديوانه چگونه براي حضور تو و نفسهايت پرپر مي شود و هرلحظه اشك مي ريزد
آري من چشم به راه توام اي ماه تابان هستي و بي كسي هاي عاشقي غريب
من بي تاب و بيقرار لحظه هاي بودنت هستم اي ستاره ي چشمك زن و روشن شبهاي تارم
من زنده به عشق توام ، پايبند به نفس هاي توام ، و در انتظار حضور ديدگان عاشقت هستم
من با تكرار نفس هاي تو زنده هستم و با حرفها و لبخندهاي آسماني تو جاني تازه ميگيرم
آري من بي تو هيچم اي اولين و آخرين و تنها عشق ماندگار

با تو چه زندگیهایی که تو رویاهام نداشتم


تک و تنها بودم اما تو رو تنها نمیذاشتم
چه سفرها با تو کردم چه سفرها تو رو بردم
دم مرگ رسیدم اما به هوای تو نمردم
دارم از تو مینویسم که نگی دوستت ندارم
از تو که با یه نگاهت زیر و رو شد روزگارم
دارم از تو مینویسم دارم از تو مینویسم دارم از تو مینویسم
موقع نوشتنا وقت اسم گذاشتنا
کسی رو جز تو نداشتم اسمی جز تو نمیذاشتم
من تموم قصه هام قصه توست
اگه غمگینه اون از غصه توست
اون از غصه توست
با تو چه زندگیهایی که تو رویاهام نداشتم
تک و تنها بودم اما تورو تنها نمیذاشتم
حتی من به آرزوهات تو رو آخر میرسوندم
میرسیدی تو من اما آرزو به دل میموندم
هی میخواستم که بگم که بدونی حالمو
اما ترس و دلهره خط میزد خیالمو
توی گفتن و نگفتن از چه روزهایی گذشتم
انقده رفتم و رفتم انقده رفتم و رفتم که هنوزم برنگشتم
من تموم قصه هام قصه توست
اگه غمگینه اون از غصه توست
اون از غصه توست
هر چی شعر عاشقونست من برای تو نوشتم
تو جهنم سوختم اما مینوشتم تو بهشتم
اگه عاشقونه گفتن عشق تو باعث شه
اگه مردم تو بدون چه کسی وارثه شه .

اون که رفته دیگه هیچ وقت نمی یاد

تا قیامت دل من گریه می خواد

چگونه فراموشت کنم تو را

...

که از خرابه های هرزگی به قصر سپید عشق هدایتم کردی

و عاشقی بی قرار و یاری با وفا برای خویش ساختی

آهو بره ای شدی که دوستی گرگ را پذیرفتی

و برای اشکهای او شانه هایت را ارزانی داشتی

و با صداقت عاشه انه ات دلش را به درد آوردی

چگونه فراموشت کنم تو را

.

عشق یه خیاله که اگه روزی به واقعیت برسه تمام شیرینی خوشو از

دست میده...بر این باورم که عشق واقعا زیباست

...

عشق وجود داره اما عشقـــــــــی واقعی هست كه به معشــــــوقش نرسه

...

آری میخوام از قلبی بگم كه شكست و صداش خیلی وقته تو گوشم

هست...هر كس خواست وارد شد و شكست و رفتـــــــــــــــــــــــــــــــــ

.....

عشــــــــق برا رسیدن به معشوق زیباست نه برای رسیدن به هوس

...

شاید این آخرین پستی باشه كه از ته دلم مینویسم...نمیدونم شایدم یه

روزی دوباره بنویسم

...

میدونم همیشه باعث اذیت و آزار شما مهربونا شدم و همش از غم

نوشتم... الان كه دارم این مطلبو مینویسم خیلی دلم گرفته و اشكام جاری

شده...نمیدونم به كدامین گناه دلم صاف نمیشه

....

اشك خیلی قشنگه میدونی چرا؟ وقتی كه دلت بشكنه و ببینی چقدر زیبا

داری بار سفر به اون دنیا رو میبندی!!! وقتی خودتو داری آماده میكنی كه

بری!!!وقتی دوست داشته باشی بری یه جایی كه فقط فریاد بزنی اما

نتونی! خداروشكر خدا آسمون به این زیبایی رو آفرید كه گه گاهی یادش

كنیم

...

خیلی از خدا دور شدم چرا كه چشم بستم به این دنیا، دنیایی كه جز

مادیات برا كسی چیز دیگه ای ارزش نداره...ما آدما خیلی بی معرفتیم

میدونید چرا؟ چون خدا رو یادمون رفته ، چون همش سرمون رو به زمینه و

چون یادمون میره به آسمون خدا نیگاه كنیم و بگیم خدایا نوكرتیم...خدایا

شكرت

....

خیلی دلم پره از دنیا و آدماش...كاش زودتر برم پیش

خــــــداجـــــــون...كاش

....

البته اگه عمری باقی بود

....

با من كه شكسته ام كمی راه بیا

بالی بگشا و گاه و بی گاه بیا

آزرده مشو بیا گناه از من بود

گفتم كه مقصرم تو كوتاه بیا

خــــــــدایـــــــــــــا: به كدامین جرم حكم صبر برای من صادر شد؟

تمام آرزوی من برایت این است

?
(
تنها نشوی).

پنجشنبه 25 مرداد 1391 - 10:49:37 AM

ورود مرا به خاطر بسپار
عضویت در گوهردشت
رمز عبورم را فراموش کردم
نظر ها

http://gozarazbaran.gegli.com

ارسال پيام

پنجشنبه 25 مرداد 1391   11:03:25 PM

چشمانم در آسمان

به جستجوی آخرین ستاره ی شب است

و می روم به اوج ، کنار او

ستاره ای که در سپهر آرزو

یگانه تقدیر من است

http://www.gegli.com

ارسال پيام

پنجشنبه 25 مرداد 1391   11:10:35 AM

slm azizam kheili ziba bud .nazi jun top bud .ama chera hamash darmorde ashkat bud?

آخرین مطالب


alo


...


age mikhai biyai porofail negar


darbareye negar nazi


بروازپیشم


خوش به حال آسمون


می خوام تنها باشم...


فراموش می کنم


بی معرفت


(تنها نشوی).


نمایش سایر مطالب قبلی
آمار وبلاگ

98719 بازدید

10 بازدید امروز

11 بازدید دیروز

58 بازدید یک هفته گذشته

Powered by Gegli Social Network (Gohardasht.com)

آخرين وبلاگهاي بروز شده

Rss Feed

Advertisements